روز نوشت
بازم اومدیم در یک روز سرد زمستانی . پاها یخ زده و لرزان ... و وبلاگی که ۳ روز نمی دونم چه مرضیش بود بالا نمیومد ... البته یه پست جدید عشقولانه زده بودم .. از اون به بعد بالا نیومد .. وبلاگ ما هم جنبه عشق رو نداره!!
...
*********************
چند روز پیش توی خیابون (شهرروستا!) داشتیم با اتل (ماشین!) بابا با صدای بلند موزیک رپ می رفتیم .. یه لحظه صدای ترمز و زاااااااااااارت! صدای تصادف و پرت شدن ما به جلو!!!
موتوریه اومده از ماشین عقبی لایی کشیده غافل از اینکه ما جلوشیم!! اونم نامردی نکرده و با تمام قدرت زد به سپر عقب ... من کنار ایستادم .. پیاده شدم و اول به سپر ماشین نیگاه انداختم! بعد رفتم پیش پسره که ببینم زندس یا مرده!! دیدم زکی! داره موتور رو روشن میکنه تا فرار کنه ... گفتم اوهی! یارو کجا فرار می کنی .. بیا تازه با هم دوست شدیم!! ...
خلاصه موتورش روشن نشد و در رفت .. منم به همین راحتی صاحب یک موتور شدم!! دیگه دردسر تحویل موتور به پاسگاه که ۴ تا پاسگاه رفتم تا موتور رو تحویل بگیرن و اینکه یارو شمارم رو پیدا کرده بود و هی ... میکرد که برم شکایتم رو پس بگیرم ... منم گفتم از نارگیلا!! خوب مراقبت کن ... حیفن!!
*********************
تلویزیون خیلی افت کرده! هیچ برنامه ای به درد بخور نداره! حوصله امون سر رفت بابا! یه تکونی به خودتون بدید. شهریار – حلقه سبز – بیداری – چارخونه – بی صدا فریا کن و .. هیچکدوم حال نمیده!


مولودی با برنامه های جانبی!!!

پخش خانم!!!!!
راستی کریسمس مبارک!!
خوش باشید ...
نام : پویا پولادتن